کد مطلب:316682 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

دیدار امام حسین در عالم خواب
جناب آقای محمد شریف رازی نقل می كند: پس از گذشت دو سال از سفر به عراق كه ناموفق بودم، یك سال بعد از حادثه ی شهریور 1920 بود كه برای زیارت عتبات عالیات شوق عجیبی به من دست داد به طوری كه نمی توانستم یك لحظه این جریان را از خود دور كنم. به



[ صفحه 81]



همین دلیل به فكر دومین سفر افتادم. برای رسیدن به این امر بزرگ، دست توسل به سوی امام حسین علیه السلام دراز كردم و برای خواندن زیارت عاشورا آماده شدم و هر روز علاقه ی من نسبت به این كار بیشتر می شد.

این علاقه و شور موقعی بود كه به دلیل جنگ جهانی دوم و ورود نیروهای متفقین به خاك ایران و عراق و رابطه میان دو كشور همسایه، اجازه ی مسافرت به كسی داده نمی شد؛ اما من به مرحله ای از بی قراری رسیده بودم كه راحتی و آسایش خاطر را از دست داده بودم و همواره در اندیشه سفر به كربلا و نجف و كاظمین بودم.

در همان دوران، شبی در عالم خواب دیدم كه به كربلا مشرف شده ام و در اوج سرور و شادمانی به حرم پیشوای آزادگان حضرت امام حسین علیه السلام شرفیاب شدم در آستان مقدس آن حضرت، یكی از خدمتگزاران دستم را گرفت و گفت: دوست عزیز! می خواهی امام حسین علیه السلام را زیارت كنی یا قبر و ضریح منور ایشان را، او من را به سرداب مقدس كه زیر ساختمان حرم مطهر بود، برد و قبر شریف امام حسین علیه السلام را نشانم داد و گفت: مولایت را زیارت كن. هنگامی كه نگاه كردم: گویی قبر گشوده شد و امام حسین علیه السلام را دیدم كه فرزند بزرگوارش علی اكبر علیه السلام پایین پای مباركش بود و طفل شش ماهه اش علی اصغر علیه السلام روی سینه ی پاكش. ناگاه از خواب بیدار شدم؛ اما دیدگانم گریان بود و قلبم سوزان و در همان حال این شعر را سرودم.



[ صفحه 82]





به جز حسین مرا ملجأ و پناهی نیست

در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست



ره نجات حسین است و دوستی حسین

به سوی حق به جز از این طریق راهی نیست



اگر تو حكم غلامی من كنی امضا

به هیچ محكمه خوفم زد او گاهی نیست [1] .




[1] كرامات الصالحين، ص 25 - 26 به نقل از كتاب كرامات امام حسين عليه السلام.